سیگار عزیز!
ماجرا از این است ، سعی در کشتن من داری و من هچنان به تو مشتاقم
چه می شود کرد 
شاید تو باید از من دست بکشی ، از من دستی نیست که کشیده شود
من ققط می توانم انگشتانم را  دورت بپیچم ، بین انگشتانم بازیت دهم و نگاهت کنم تا آتشت به دستم نرسد
معامله قبول است ؟ عقب می کشی ؟
 
 
No comments:
Post a Comment