2013/01/29

26+

خیلی از نوشته ها با این عبارت شروع یا ادامه پیدا می کنند ، ناگهان چشم باز کردم و دیدم...
راستش را بخواهید باز شدن ناگهان چشم های من 7 سال پیش رخ داد و تا به امروز هیچ چشم باز شدن ناگهانی نداشته ام ، خوب یا بد دیده  و شنیده ام ، لذت برده ام یا آزار شده ام ، یک سال دیگر هم گذشت ، اواخر امسال بسیار مضطرب گذشت ، گاهی هم دردناک ، خدا را شکر تنها نبوده ام ، آدم های مهربانی همیشه کنارم بودند و به من لبخند زدند ، هر چند که آرزو می کردم کسی مثل آنها در مغزم بود و هر روز این آشفتگی را سامان می داد ، فکر هایم را ساکت می کرد تا پریشانی دور باشد و حس ترس هم...
یک سال در حالی گذشت که تصمیم های بزرگ زیادی گرفته شد ، تصمیم هایی که امروز خوب لذت بخش اند و امیدوارم همیشه اینطور بمانند.

تولدم مبارک
به رسم همه ی سال ها