2012/11/23

به جرویس پندلتونی که موهای طلایی ندارد

آقای پندلتون عزیز
این زنی که در دستانتان می سازید ، در رخته خواب نشسته است ، سیگاری گرانده و فکر می کند ، سنفونی مردگان را تا نیمه خوانده و گذاشته کنار بالشش ، فکر می کند به اینکه چرا آخر هفته اش را برای شما برنامه ریزی کرده است؟! با اینکه بارها ثابت کرده ایید که تعطیلات برایتان هیچ معنی خاصی ندارد.
فکر می کند به اینکه چرا متوقع است ، در صورتی که هر کسی حق دارد هر طور می خواهد تعطیلاتش را بگذراند ، قکر می کند به اینکه یک چیزهایی در وجوداش کم است و هیچ کس حتی شما هم نمی تواند کمک کند تا آن چیزها را به دست آورد ، نه؛ اشتباه نکنید مشکل از شما نیست.
زن متولد زمستانی که می شناسید هر روز درس هایش را خوب یاد می گیرد و سعی در بهتر بودن دارد. افکارش را در ظرفی جمع کرده است و می خواهد کمتر آزارتان بدهد و شاید باید در احساساتش کمی مستقل تر شود.
دنیا با تمام کوچکیش جای بزرگی است و چرا باید توقع داشت همه چیز درست همان لحظه که اتفاق می افتد قابل فهم باشد!
ارتباط چیز دو طرفه ایی است ، پس باید تعادل را حفظ کرد ، باید مرزها را فهمید و به خواسته ها احترام گذاشت ، رمز یک ارتباط سالم رعایت حدود است. می بینید! زن زمستانیتان یاد گرفته حتی افکارش را به صورت خطی بنویسد.
عکس ها چیزهای مرموزیند ، مخصوصا اگر کسی در عکس لبخند بزند ، به این عکس که نگاه می کنم ، روحم تازه می شود و وقتی به ثانیه ایی که در آن نفس می کشم بر می گردم ، سردم می شود.
می دانید، من یاد گرفته بودم در انتظار بازخورد هر حرکتم در همان لحظه باشم اما این روزها یاد می گیرم که در دنیای آدم های بزرگسال این کار بسیار ابلهانه است زیرا که آدم های بزرگ تو را از آن بالا نگاه می کنند و تا به جایی که تو هستی برسند زمان می برد.
نگران نباشید فکرهایم را بیشتر از این پرواز نمی دهم برای امروز همین قدر کافی است

زنی که سعی در سعی بیشتر دارد

No comments:

Post a Comment