تو دست هایت را جایی جاگذاشته ایی می دانم و عکس چشم های مرا...تو بارانی از نبودن ها را پشت سرگذاشته ایی و امروز پری از بودن می دانم
مرا بنویس ، با همان دست هایی که نداریشان ، کنار همان دفتری که همیشه کارهایت را گوشه ایی از آن می نگاری...مرا تکرار کن کنار تمام آن حرف هایی که هر روز تکرار می کنی
No comments:
Post a Comment