از این خونه از این مدل زندگی متنفرم ، از اینکه همه میریزن و هیچکی دست جمع کردن نداره ، از اینکه اعتراضم فایده نداره ، از اینکه هیچ چیز سر جاش نیست ، هیچکس همکاری نمی کنه ، از این خونه ی ریخته پاشیده متنفرم ، متنفرررررررررررررررم
انگار هیچکی نمی فهمه استقلال یعنی چی ، بی نیاز از دیگری بودن یعنی چه ، همین که کار میکنی و دستت تو جیب خودته فکر کردین شاهکار کردین ؟؟؟؟
نه جونم همه تون هنوز مامان لازم دارید که پشتتون باشه وسایلتونو جمع و مرتب کنه ، مامان لازم دارین واسه سیر کردن شکمتون ، مامان لازم دارید واسه گم نکردن وسایلتون ، قدی بزرگ شدین اما شدیدا وابسته ایید به دیگران برای اینکه گند کاریاتونو مرتب کنه ، یه ذره هم فکر نمی کنین که چی می شه همه چی یهو مرتب می شه ، غذا چجوری آماده می شه... یه مشت کودک بزرگسال نما...
عصبانیم ، خسته ام
خسته شدم از این همه شلوغ پلوغی ، از اینهمه تنها بودن...
No comments:
Post a Comment